مهدی اکرسوی، مدیرکل شبکه هابِرتورک، به اتهام «فراهم کردن زمینه و امکانات برای مصرف مواد مخدر» و «تحمیل رابطه جنسی به زنان برای کسب منافع مادی و حرفهای» دستگیر و به زندان فرستاده شد.
نور کوشکر، گوینده سابق هابِرتورک، پس از دستگیری اکرسوی اظهارات تکاندهندهای داشت و مدعی شد که او مورد آزار و اذیت اکرسوی قرار گرفته و به همین دلیل مجبور به استعفا و ترک ترکیه شده است.
“او صراحتاً مرا تهدید کرد”
کوشکر در گفتگو با روزنامه صباح گفت: «او صراحتاً به من گفت اگر با او همکاری نکنم و بخشی از سیستم فاسد او که با مهمانیهای مواد مخدر و جنسی شناخته میشود نباشم، اجازه حضور روی صفحه نمایش را نخواهم داشت. به من گفت: “روی صفحه نمایش را فراموش کن، اگر بخواهی میتوانی پشت میز بنشینی و خبر بنویسی.”

“یک سال بیکار ماندم”
کوشکر افزود: «من این معامله را رد کردم و استعفا دادم. اما بهای آن را من پرداختم. حدود یک سال بیکار ماندم. بیخانمان شدم. با مشکلات جدی سلامتی و حملات عصبی دست و پنجه نرم کردم. ابتدا مجبور شدم شغلم را ترک کنم و سپس کشورم را.»
“دوره طولانیمدتی از آزار و اذیت وجود داشت”
نور کوشکر، گوینده سابق هابِرتورک، پس از دستگیری اکرسوی به تشریح جزئیات آزارهای طولانیمدت او پرداخت: «این روند آزار و اذیت از زمانی که من متأهل بودم شروع شد و مدتها ادامه داشت. مثلاً در آسانسور در را میبست و رفتارهای نامناسب داشت. بعد پیامهای بیمعنی میفرستاد. مثلاً میگفت: “برو جلوی LED در برنامه صبحگاهی. پاهایت را ببینم. پشت میز قایم شدهاند.” آیا چنین فردی میتواند مدیرکل یک شبکه باشد؟ آخرش هم همان حرف معروفش را زد: “میتوانی پشت میز بنشینی و خبر بنویسی.” من مدرکی برای این موضوع ندارم. اگر میدانستم چنین حرفی خواهد زد، قطعاً با ضبط صدا وارد اتاق میشدم. بعدش گفتم: “حرفت را فهمیدم. بیا تمامش کنیم. من استعفا میدهم و میروم.” و همین کار را کردم.

“یک سال بیکار ماندم و سختترین دوره زندگیام را گذراندم”
کوشکر ادامه داد: «بعدش به خاطر آن احمق یک سال بیکار ماندم. سختترین دوره زندگیام را گذراندم. من آنجا به عنوان گوینده شبانه شروع کرده بودم. بعدش مجری اخبار آخر هفته شدم. بیشتر در تابستانها. در اوج حرفهام مجبور به استعفا شدم. آخرش گفتم “دیگر در این کشور نمیشود ماند” و کشور را ترک کردم. به خاطر او قاره عوض کردم.»
“با شرمندگی این را مینویسم، در حالی که او اصلاً شرم نداشت”
کوشکر درباره علت سکوت طولانیمدتش توضیح داد: «همه میپرسند چرا تا حالا سکوت کردی. اولاً اصلاً احساس امنیت نمیکردم. او آدم تاریک و قدرتمندی بود که میدیدیم هر کاری میکند، هیچ اتفاقی برایش نمیافتد. دوماً آن زمان متأهل بودم. خانوادهای داشتم که باید از آنها محافظت میکردم. نمیتوانستم این موضوع را با کسی در میان بگذارم.»
وی افزود: «آزار و اذیت طولانیمدتی در جریان بود. به محض اینکه به سمت مدیرکل منصوب شد، شروع به تهدید من برای حذف از صفحه نمایش کرد. آخرش هم گفت یا باید این کار را بکنی یا بروی پشت میز و خبر بنویسی. به همین دلیل استعفا دادم و از شبکه رفتم. اگر میدانستم آن روز چنین حرفی خواهد زد، حتماً با ضبط صدا وارد اتاق میشدم. بعدش به همه گفتم: “از من خواست سردبیر شوم و نپذیرفتم. به همین دلیل استعفا دادم.” وقتی ماجرا علنی شد، کمکم شروع به گفتن این موضوع به اطرافیانم کردم. آیا یک مدیرکل میتواند چنین پیامی بفرستد: “پشت میز قایم شدهاند، به مجری بگو جلوی LED بیاید”؟ من با شرمندگی این را مینویسم، چون او اصلاً شرم نداشت. آن روز که این پیام را فرستاد، من دامن پوشیده بودم. دلیل اینکه میخواست جلوی LED بروم همین بود.»

