دومین جلسه دادگاه قتل «آیشه توکیاز»، دانشجوی ۲۲ سالهای که توسط «جمیل کوچ»، افسر پلیس سابق ۳۸ ساله در منطقه «کوجوکچکمجه» استانبول به قتل رسید و جسد بیجانش در چمدانی کنار جاده رها شد، در دادگاه کیفری استانبول برگزار شد.
در این جلسه، متهمان از جمله جمیل کوچ، شاکیان (اسرا توکیاز و مادرش حلیمه توکیاز)، وکلای مدافع و نمایندگان سازمانهای زنان حضور داشتند. با ورود متهمان به سالن، جلسه رسیدگی آغاز شد.
تنش در آغاز جلسه
اسرا توکیاز خطاب به جمیل کوچ گفت: «امروز کارت تمام است. آیشه نیست، اما اسرا اینجاست.» جمیل کوچ در پاسخ گفت: «همهتان را دوست خواهم داشت.» این گفتوگو موجب تنش در سالن شد.
قاضی درباره تیشرتی که در پمپ بنزین پیدا شده بود از جمیل کوچ پرسید. او ادعا کرد: «۲-۳ تیشرت خریدهام. چون قبلی کثیف بود، آن را انداختم دور. هیچ لکه خونی نداشت. شاید ذرهای بوده باشد. من از خانه هیچ لباسی همراه نداشتم.»
جمیل کوچ هرچند مکالمه تلفنی با اسرا توکیاز را تأیید کرد، اما ادعا کرد این مکالمه قطع شده و دستکاری شده است و نمیتواند به عنوان مدرک استفاده شود.
اعتراف به قرار دادن جسد در چمدان
جمیل کوچ گفت: «من جسد را در چمدان گذاشتم و بعد به اوغوز کال دادم. به او گفتم چمدان را باز نکند.» اما اوغوز کال در پاسخ گفت: «من هرگز نگفتم چمدان سنگین است.»
اوغوز کال در دفاعیات خود افزود: «جمیل از شماره ناشناسی به من زنگ زد و گفت میخواهد به خارج برود. چمدان را خودش به ماشین منتقل کرد.»
حمله عصبی مادر قربانی
هنگام دفاعیات «نجمتین اجر»، مادر آیشه دچار حمله عصبی شد. اسرا توکیاز با خشم فریاد زد: «خداوند شما را لعنت کند! از صبح فقط میگویید “نمیدانم”. واقعاً نمیدانید؟!»
نجمتین اجر ادعا کرد: «اگر میدانستم چمدان حاوی جسد است، قبول نمیکردم. قرار شد ۵۰۰ هزار لیر برای حمل چمدان بگیریم. جمیل گفت داخلش آثار تاریخی است و نباید بازش کنم.»
«خانواده ما هم مرده است»
عبدالقادر توکیاز، برادر آیشه، گفت: «از همه متهمان شکایت دارم. وکلای طرف مقابل وجدانشان را بررسی کنند. خانواده ما نابود شده. چطور برای پول جان یک انسان را میگیرند؟ اینجا فقط آیشه نمرده، خانواده ما هم مرده است. خواهرم اسرا از تنها ماندن میترسد. من جسد پوسیده او را دیدم… بوی عطرش هنوز در مشامم است. همه باید به شدیدترین شکل مجازات شوند.»
«تمام حرفهای جمیل دروغ است»
خواهر آیشه، کبری توکیاز، گفت: «حتی نتوانستیم عزاداری کنیم. جمیل کوچ سعی کرد رابطه ما با خواهرمان را خراب کند. او را فریب داد و با احساساتش بازی کرد.»
وعده حسابکشی در آخرت
مادر آیشه با گریه گفت: «آیشه دختر مؤدبی بود. جمیل نهتنها او را کشت، بلکه به او تهمت زد. در آخرت، دخترم از او حساب میکشد و من هم میکشم. من حتی به موهای دخترم شانه نمیزدم…»
پرتاب بطری آب به سمت متهم
پس از سخنان مادر، اسرا توکیاز بطری آب به سوی جمیل کوچ پرتاب کرد و فریاد زد: «این زن را به این روز انداختی!» جلسه به فردا موکول شد.

