آسان انتخاب کنید

تحقیق درباره اتهام “ضرب‌وشتم گردشگر زن در مهمانی” به مدل و ورزشکار کیک‌بوکس، بوشرا کاراکاش در باشگاه بشیکتاش

ماریا آودیِنکو (۲۵ ساله)، توریست روسی که برای تعطیلات به استانبول آمده بود، توسط دوستش به یک جشن تولد در دفتر کتاب‌فروشی فردی به نام A. D. در محله بشیکتاش دعوت شد. درحالی که جشن در جریان بود، آودیِنکو برای گفتگو به همراه A. D. به حیاط رفت و مدعی شد که توسط مدل و ورزشکار کیک‌بوکس، بوشرا کاراکاش مورد حمله قرار گرفت. او اظهار داشت که سرش به کف حمام برخورد کرده و مجروح شده است. آودیِنکو به دادستانی جمهوری استانبول شکایت کرد و گفت: «بوشرا کاراکاش موهایم را از پشت گرفت و شروع به کشیدن کرد. سرم به کف حمام خورد. هر زنی می‌تواند جای من باشد. دادستانی شکایتم را پذیرفته و در حال بررسی است.»

این حادثه در روز سه‌شنبه ۱۸ نوامبر حدود ساعت ۲۳:۰۰ در دفتر کتاب‌فروشی واقع در منطقه لونت رخ داد. طبق گفته‌ها، ماریا آودیِنکو که به عنوان توریست به استانبول آمده بود، توسط دوستی به نام نذیر T. که قبلاً در شبکه‌های اجتماعی آشنا شده بود، به جشن تولد A. D. دعوت شد. پس از اینکه نذیر T. او را از هتل ساری‌یر برد، آودیِنکو به دفتر محل برگزاری جشن رفت.

موهایم کشیده شد و به زمین هل داده شدم

در ساعات پایانی شب، A. D. به گفته آودیِنکو او را به نزد خود فراخواند. آودیِنکو نیز برای تبریک تولدش به او نزدیک شد. A. D. به دلیل سر و صدای جشن، پیشنهاد کرد به حیاط بروند. درحالی که به سمت حیاط می‌رفتند، A. D. چیزی به بوشرا کاراکاش، که در طول جشن همراه او بود، گفت و سپس به همراه آودیِنکو به راه افتاد. در این لحظه بوشرا کاراکاش با فریاد به آن‌ها نزدیک شد و موهای آودیِنکو را گرفت و A. D. نیز با لبخند او را هل داد.

سرم به کف حمام خورد

آودیِنکو گفت که تعادلش را از دست داد و به زمین افتاد و سرش به کف حمام برخورد کرد. او دچار درد، سرگیجه و حالت تهوع شد و درحالی که سعی داشت بلند شود، بوشرا کاراکاش دوباره موهایش را کشید. سایر مهمانان جشن او را از روی زمین بلند کردند و آودیِنکو با تلفن همراهش از حادثه فیلم گرفت. پس از حادثه، A. D. و بوشرا کاراکاش به داخل رفتند درحالی که آودیِنکو به همراه دوستش از جشن خارج شد.

تحقیقات آغاز شد

پس از این حادثه، ماریا آودیِنکو به دادستانی جمهوری استانبول مراجعه کرد و از بوشرا کاراکاش، A. D. و مدیر شرکتی به نام مصطفی C. که او را تهدید کرده بود، شکایت کرد. گزارش پزشکی ضرب و شتم آودیِنکو تهیه شد و دادستانی تحقیقات را آغاز کرد.

او توجه‌اش را به من نشان داد

Advertisement Buy Second Hand Apartments in Istanbul

ماریا آودیِنکو در توضیحاتی گفت: «نذیر T. که استاد دانشگاه و دامپزشک بود و من او را در اینستاگرام دنبال می‌کردم، از حضور من در ترکیه مطلع شد و مرا به جشن تولد A. D. دعوت کرد. او مرا با ماشین از هتل ساری‌یر برد و به دفتر محل برگزاری جشن رسیدیم. شب موسیقی پخش می‌شد و مهمانان در حال خوشگذرانی بودند. A. D. در این مدت توجه خاصی به من داشت. به من چشمک زد و من هم لبخند زدم. دختری که مدت‌ها تلاش می‌کرد توجه او را جلب کند، شروع به رقصیدن و لمس او کرد، اما او او را نادیده گرفت و به من نگاه کرد. از نذیر T. پرسیدم در مواجهه با چنین رفتارهایی چه حسی باید داشته باشم. او گفت که A. D. فردی محترم در ترکیه است و بودن در کنار او افتخار بزرگی است. او اضافه کرد که شخصی که تولدش است می‌تواند به هر کسی که می‌خواهد توجه نشان دهد و حداقل پیشنهاد کرد که برای او تبریک شخصی آماده کنم.»

موهایم را گرفت و شروع به کشیدن کرد

آودیِنکو افزود: «نزدیک نیمه‌شب، A. D. نشان داد که می‌توانم به او نزدیک شوم. برای بالا بردن لیوان به طبقه بالا رفتم و او مرا به حیاط دعوت کرد. اما قبل از آن، A. D. به بوشرا کاراکاش، که سعی در جلب توجه او داشت، نزدیک شد و چیزی در گوشش گفت. سپس درحالی که به سمت حیاط می‌رفتیم، بوشرا کاراکاش ناگهان شروع به فریاد زدن کرد و دور شد. او چیزی به زبان ترکی گفت که من متوجه نشدم. به من نزدیک شد و دست‌هایم را گرفت. از او پرسیدم که کیست و چه اتفاقی افتاده است. در این لحظه بوشرا کاراکاش موهایم را از پشت گرفت و شروع به کشیدن کرد. برای کمک به A. D. نگاه کردم، اما او لبخند زد و مرا به سمت بوته‌ها هل داد. در همان لحظه به زمین افتادم و سرم به کف حمام خورد که باعث درد در بدنم شد. بعداً دچار سردرد و حالت تهوع شدم. زن در میان بوته‌ها موهایم را می‌کشید و من نتوانستم بلند شوم. چند ثانیه بعد احساس کردم هوشیاری‌ام را از دست داده‌ام و افرادی را در کنارم دیدم. سپس بوشرا کاراکاش مرا رها کرد؛ آنها مرا از روی زمین بلند کردند و من هم تلفنم را برداشتم و شروع به ضبط کردم.»

انگار از قبل برنامه‌ریزی شده بود

آودیِنکو گفت: «در شوک بودم و نمی‌فهمم چه اتفاقی افتاده است. شروع به پرسیدن درباره اتفاقات و رفتارشان کردم. اما بوشرا کاراکاش دوباره شروع به فریاد زدن به زبان ترکی کرد و با A. D. به داخل دفتر رفتند. رفتار بوشرا کاراکاش تحقیرآمیز بود. انگار همه چیز از قبل برنامه‌ریزی شده بود. متوجه شدم که ممکن است دوستم نذیر T. به طور تصادفی مرا به آنجا دعوت نکرده باشد و ممکن است قبلاً هم اتفاق مشابهی افتاده باشد. انگار قربانی یک سناریوی از پیش طراحی شده بودم. دیگران نیز به من خندیدند که این موضوع شک من را درباره ساختگی بودن ماجرا تقویت کرد.»

مجبور شدم آنجا را ترک کنم

آودیِنکو ادامه داد: «سعی کردم وسایلم را جمع کنم؛ اما بعداً مرا به داخل دفتر راه ندادند و گفتند بروم. پس از آن مجبور شدم خانه را ترک کنم و درحال راه رفتن یادم افتاد که کیف پولم را جا گذاشته‌ام. حدود ۸۰۰ دلار و یک شال در آن بود. درحالی که راه می‌رفتم، دیدم بوشرا کاراکاش انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود و به خوشگذرانی ادامه می‌داد. هیچ نگرانی در او ندیدم. حدود یک و نیم هفته سردرد داشتم. چندین بار در طول شب استفراغ کردم و حالت تهوع داشتم. آن شب احساس ترس، استرس، ناامنی و بی‌خوابی زیادی داشتم و به سختی خوابیدم. احساس می‌کردم کسی قصد دارد به اتاقم بیاید. تحت فشار شدید تهدیدهای بیش از ۱۰ مرد مختلف بودم

به این مطب امتیاز بدهید

پیوست به گفتگو

مقایسه ملک ها

مقایسه
Rent Daily and Monthly